قسمت « قصه ها و مثل ها » ی کتابم، 186 ضرب المثل و
قصه ی کوتاه داره که اکثراً از مایه های طنز برخوردارند.اما نکته
ی قابل توجه اینه که همین مثل های طنز، خیلی وقتها یک
تجربه یا نکته ی قابل تأمل در دل خود دارند.
مثلاً درضرب المثل « یک دستم تفنگ، یک دستم شمشیر، پس
با دندانهام جنگ کنم » می خونیم:
« مردی را سرزنش میکردند که با سلاحی کامل، چگونه ازدشمن شکست خوردی؟
گفت: « یک دستم تفنگ، یک دستم شمشیر، پس با دندانهام جنگ کنم؟» ( کتاب از قصه تا مثل، ص 95)
اگرچه در ظاهر این ضرب المثل، یک حکا یت طنزآمیز، بیشتر
نیست اما با کمی دقت در می یابیم که هدف راوی، چیزی فراتر
از خنداندن مخاطب است. وی با لباس طنز می خواهد
اهمیت مهارت آموزی را به خواننده گوشزد کند و بگوید اگر
کامل ترین ابزار و تجهیزات را در هر زمینه ای داشته باشی اما
تکنیک استفاده از آنها را ندانی، هیچ گرهی از مشکلاتت باز
نمی شود وحکایتت می شود حکایت جنگجوی قصه ی ما.
دوست عزیزم! اگه شما برداشت دیگه ای از این ضرب المثل داری، خوشحال میشم در قسمت نظرات با دیگران به اشتراک بگذاری. متشکرم
دانلود چکیده ی کتاب از قصه تا مثل
در کانال تلگرام
https://t.me/azghmasal
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت